شارلین ویلر و بچههای مهدکودکی که او آموزش میدهد، هر روز در مسیر مدرسه و بازگشت از مزارع توت فرنگی عبور میکنند. مدرسه آنها در شهری واقع شده است.
نه چندان دور از یک منطقه شهری بزرگ که به طور گسترده برای محصولات توت فرنگی در زمستان خود شناخته شده است. جشنواره توت فرنگی یک رویداد سالانه است که هر ساله هزاران بازدید کننده را به این منطقه می کشاند.
در این زمستان خاص، هوای سرد غیرقابل فصل در منطقه باعث یخ زدگی شد. در نتیجه، مزارع توت فرنگی مکرراً در اخبار عصر ظاهر می شدند، زیرا جامعه در مورد تأثیر مصرف آب مورد نیاز برای نجات محصولات صحبت می کرد.
هنگامی که چارلین به فکر شروع اولین پروژه با مهدکودک های کلاسش بود، به خصوص علاقه مند بود موضوعی را انتخاب کند که با زندگی بچه های کلاسش مرتبط باشد، موضوعی که این پتانسیل را داشت که «به بچه ها کمک کند تجربیات خودشان را درک کنند.
و محیط را به طور کامل تر» و «تمایل کودکان را برای مشاهده دقیق پدیده هایی در محیط هایشان که شایسته قدردانی هستند، تقویت می کند» .
از آنجا که توت فرنگی بخشی از زندگی اجتماعی بود و بسیاری از کودکان در کلاس مهدکودک شارلین اعضای خانواده داشتند که در صنعت توت فرنگی محلی کار می کردند.
او حدس زد که مطالعه در مزرعه توت فرنگی به کودکان کمک می کند تا توانایی “آشنایی زدایی” از مزارع توت فرنگی را توسعه دهند. که هر روز از کنارشان می گذرند.
با چشمانی تازه می بینند. آشنایی زدایی شامل دیدن چیزهای روزمره به روش های جدید است، هم اتصال به آنچه شناخته شده است و هم نگاه کردن به زیر سطح برای دیدن با عمق و بینش بیشتر بچهها یافتههای خود را در یک جلسه کل گروه به کلاس گزارش کردند.
شارلین داده ها را از برگه های ضبط آنها به تخته بزرگ منتقل کرد. همانطور که آنها گروه های مقادیر را ترکیب کردند، در مجموع 338 شی به اندازه توت به دست آوردند.